کد مطلب:28865 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

سیاست علوی و سیاست اموی












پس از آن كه معاویه تلخی شكست در جبهه صِفّین را چشید، به این نتیجه رسید كه توان برخورد رویاروی با امام علیه السلام را ندارد. پس برای رسیدن به اهداف و مطامع شوم خود، راه دیگری در پیش گرفت؛ راه و سیاستی غیر اسلامی و غیر انسانی در برخورد با امام علیه السلام یعنی سیاست آزارِ غافلگیرانه، از قبیل: ترور، آتش زدن خانه ها، غارت اموال، ایجاد رعب و هراس در میان مردم، و سلب امنیّت از شهرهای اسلامی.

مورّخ مشهور، مسعودی، در این باره می نویسد:

در بقیّه روزگار علی علیه السلام معاویه گروههای غارتگر را می فرستاد. علی علیه السلام هم كسانی را اعزام می كرد كه جلوی مردم آزاری های فرستادگانِ معاویه را بگیرند.[1].

معاویه با این شیوه و سیاست پست و خطرناك، این اهداف را درنظر داشت:

1. مأیوس ساختن مردم از حكومت علی علیه السلام و درهم شكستن مقاومت آنان و جلوگیری از تداوم حمایت آنان از امام علیه السلام.

2. سلطه یافتن بر جاهایی كه موقعیّت سیاسی مهمّی داشتند، مثل بصره و مصر.

3. وا داشتن امام به مقابله به مثل و از بین بردن قداست امام علیه السلام در اذهان مردم.

4. بهره گیری از پوشش «عهدنامه صلحِ مشروط»، كه در جریان حكمیّت، امام علیه السلام آن را امضا كرده بود، در راه منافع و اهداف خویش و درنتیجه، وا داشتن امام علیه السلام به نقض آن قرار داد.

آنچه زمینه ساز این سیاست خطرناك شد و به آن كمك كرد، شهادت گروهی از استوانه های لشكر امام علیه السلام از یك سو و خستگی سپاه ایشان و سرپیچی آنها از اطاعت فرماندهشان از سوی دیگر بود. ولی امام علیه السلام در آن شرایط حسّاس، سر سوزنی هم از مرز عدالتْ تجاوز نكرد و درسی عملی برای حكومت هایی برجای نهاد كه می خواهند در وفا و ثبات، به شیوه آن حضرت وفادار بمانند؛ بلكه امام علیه السلام حاضر نبود همان عهدنامه مشروطی را هم كه به قبول آن وادارش كردند، بشكند. و اینك سخن امام علیه السلام در این زمینه:

2838. الإرشاد: امام علیه السلام در بخشی از سخنانش، آن گاه كه معاویة بن ابی سفیان شرط صلح را نقض كرد و به شبیخون هایی علیه مردم عراق پرداخت، پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

«معاویه را چه می شود؟ خدا او را بكشد! او از من كار بزرگی را انتظار دارد. او می خواهد من هم مثل او عمل كنم تا عهد و پیمانم را شكسته باشم و آن را حجّتی بر ضدّ من بگیرد و تا قیامت، هرگاه كه از من یاد شود، مایه ننگ و بدنامی ام گردد. هرگاه به او گفته شود: تو آغاز كردی، گوید: من نه خبر دارم و نه دستور داده ام. بعضی هم بگویند: راست می گوید، برخی هم سخنش را دروغ بدانند.

به خدا سوگند كه خداوند، صبر و حوصله بسیار دارد و نسبت به بسیاری از فرعون های پیشین، حلم ورزیده است، فرعون هایی را هم كیفر داده است. اگر خدا به او مهلت می دهد، از چنگ خدا نمی تواند بگریزد و خداوند، بر سر راه او در كمین است. پس هر كار می خواهد، بكند. ما هرگز پیمان خود را نخواهیم شكست و نقض عهد نخواهیم كرد و هیچ مسلمان و معاهَدی را به هراس نخواهیم افكند، تا آن شرط ترك جنگ میان ما سپری شود. إن شاء اللَّه!».[2].









    1. مروج الذهب: 421/2.
    2. الإرشاد: 275/1.